آنسوی یاوهگوییهای سید عیسی مزاری
چندینسال پیش، اوایل حکومت کرزی، مجمع علمای شیعه و سنی افغانستان در مشهد توسط دفتر حجت الله الاسلام ابراهیمی نماینده آیت الله خامنهای برگزار شد. یکی از سخنرانان شیخ مشکور کابلی بود. او با بی شرمی تمام ادعا کرد در غرب کابل اینشمار فاحشه خانه و کلیسا ایجاد شدهاست. شمار دقیق یادم نیست؛ اما بسیار بالا بود. من با خود گفتم خدایا چقدر این مردم غرب کابل بی کس و مظلوماند که دوست و دشمن دیواری کوتاه تر از آنان نمی شناسند. با فاصله ای، یکی یا دو نفر بعد از او، به شعر خوانی دعوت شدم، درحالی که گلویم پر از بغض بود سخنان مشکور کابلی را توهین آمیز و کذب خواندم و از علما خواستم جلو چنین اظهارات توهین آمیز باید گرفته شود. پس از من دیگر سخنرانان هم اغلب سخنان او را تکذیب کردند. جلسه اگرچه رو به پایان بود اما کاملا متشنج شده بود. علما و فرهنگیان هزاره بر شیخ مشکور هجوم بردند او را دوستان ایرانی از خشم مردم فراری دادند اگر نه معلوم نبود آن روز چه بر سرشان میآمد. یک سال بعد کتاب سخنرانی های مجمع، چاپ شد؛ دیدیم که دشنامها و دروغهای مشکور کابلی بدون کم و کاست در کتاب چاپ شده است. این در حالی است که شخص ابراهیمی و اعضای دفتر او شاهد برآشفتن علما و فرهنگیان هزاره نسبت به سخنان مشکور بودند اما این که بازهم ترجیح داند آن دشنام ها و اتهامات را بدون کم و کاست نشر کنند؛ ما را به این جمع بندی رساند که احتمالا این سخنان تلقین شده از سویی برخی حلقههای سیاسی در ایران بوده است و برای شان بسیار مهم هم بوده تا منتشر شود. جالب است که مشکور کابلی الان یکی از شاهبال های احمد مسعود در تمام کنفرانس های بین المللی از جمله نشست مسکو است و ظاهرا در یکی از مراکز اسلامی اروپا فعالیت میکند.
به احتمال زیاد اراجیف سید نقیب الله(نام سابقش است نمی دانم چرا به عیسی بدل کرده است) هم از همان جنس است. او کسی نیست که از خود چیزی بگوید. او طوطی وار پس آیینه نگهداشته شده است و هرچه استاد ازل بگوید خواهد گفت. به نظرمیرسد رسوایی قمار خام برخی از حلقات سیاسی داخل ایران با طالبان، کم کم فاش شده و دستاوردهای خیالیشان برملا میشود. از حقابهی هلمند که خبری نیست هیچ؛ تازه ساخت بند نیمروز هم در راه است. به نظر میرسد قمار باختگان در داخل ایران از سوی گروههای مختلف و بخصوص از سوی حلقات بی طرف و مذهبی و اخصا بیوت آیات عظام، تحت فشار و سوال اند که چرا با قاتلان خونی دیپلماتهای ایران و دشمنان شیعیان افغانستان چنین همکاسه و هم پیمان شده اند؟! آنان که پاسخ درستی ندارند؛ دست به دامن نقیب الله شده اند و از او خواسته که چنین ادعاهایی سراپا کذب و باور نکردنی را طرح کنند تا سندی باشد برای حلقات قمار باختهی داخل ایران و آنان با نشان دادن چنین اراجیفی به علما و دیگر حلقات فشار بگویند بله اگر طالبان با کمکهای بی دریغ مالی، سیاسی و نظامی ما افغانستان را فتح نمیکردند؛ الان کل افغانستان و بخصوص مناطق شیعیان فاحشه خانه و کل مساجد تبدیل به کلیسا شده بود. پس از دستاوردهای ما راضی باشید. ما چیزهایی را می دانستیم که شما نمی دانید. جالب است که سید نقیب الله برای محکم کاری دروغ هایش ادعا میکند که آنچه را میگوید بر اساس آمار و ارقام است و همین طوری یک قصه و شایعه نیست که ممکن است دو نفر با هم داشته باشند. سید نقیب الله و بادارانش جامعه و جهان را کور فرض می کنند و فکر می کنند می شود مردم را با چنین دروغ های شاخدار برای همیشه فریب داد. من با قاطعیت میتوانم بگویم که در دشت برچی حتی یک کلیسا هم وجود ندارد اگر وجود دارد؛ نقیب الله بیاید نشان دهد. اما قمار برخی حلقات سیاسی جمهوری اسلام با طالبان چیزی نیست که با اراجیف امثال سید نقیب الله پوشانده شود. این قمارِباخته هرچه زمانش بگذرد گندگی اش بالا تر می شود.
باش تا صبح دولتش بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است.
قنبر علی تابش